«دین همان است که خداوند به انسان آموخت تا انسان او را بشناسد»
بعد از چند روز غیبت و به علت آنکه سرم شلوغ بود و وقت نمی کردم به اینترنت سری بزنم، نشد بنویسم. به نوشته های گذشته که نگاه کردم، دیدم نظم آنچنانی وجود ندارد. گفتم بد نیست نوشتن در بابی را با نظم بیشتری آغاز کنم و با مبحثی در دین شروع کردم.
بعد از آنکه انسان با مراجعه به فطرتش و پذیرفتن حقایق وجود خدا را پذیرفت و دانست که خلق شدنش بیهوده نیست و باید در سیر کمال خوش حرکت کند تا به کمال غایی اش برسد، این نکته بزرگترین سوال است که چگونه می توان این سیر کمال را یافت و در آن حرکت کرد؟
به لحاظ عقلی، هیچ انسانی نمی تواند ادعا کند که که تمام وجوه ظاهری و باطنی انسانی را می شناسد و بر آن واقف است. چرا که اولا محدودیت های مادی این اجازه را به او نمی دهد و ثانیا به نظر می رسد ظرفیت انسان بسیار بیشتر از آن چیزی است که یک انسان و یا چندین انسان در دوره های مختلف بتوانند ماهیت آنرا کامل آشکار کنند. پس اینکه انسانی بخواهد برای دیگر انسانها راه کمال را معلوم کند، عقلا باطل است و لازم است خالق انسان و آنکه احسن الخالقین را آفرید تا فرشتگان بر او سجده کنند، راه کمال را برایش معلوم کند. چرا که عقلا هم کسی که چیزی را آفریده از ظرفیت ها و محدودیتهای او مطلع است و کسی که بخواهد به آنجایی برسد که از کمال وجودی مخلوقی آگاه شود یا باید دارای علمی برابر یا فراتر از خالق داشته باشد – که این در مورد خدا که علم تمام است، محال است- یا این علم به او آموخته شود. به عنوان مثال شغل تعمیرکاران دستگاههای مختلف را در نظر بگیرید. تعمیرکار به خودی خود و بدون آموزشهای لازم امکان ندارد که بتواند دستگاهی را تعمیر کند، ولی زمانی می تواند دستگاهی را تعمیر کند که اطلاعات تعمیر و عیب یابی از سوی سازنده به او داده شود و یا آنقدر علمش زیاد باشد که بداند سازنده دستگاه چگونه آنرا ساخته است. در مورد انسان که پیچیده تر از هر دستگاهی است قطعا این مساله پیچیده تر خواهد بود.
خلاصه کلام آنکه اگر کسی بخواهد راهنمایی برای ما در این دنیا برای رسیدن به کمال ما بفرستد، جز خدا کسی نمی تواند آنرا برای ما بفرستد و آنچه او فرستاده همانا دین است که ادیان الهی با نامهای متفاوت همه یک روح را دارند که بر پنج اصل استوارند:
با نگاهی عمیق به اصول قوق در می یابیم که این اصول، فطری هستند و پذیرفتن آنها برای یک انسان حقیقت طلب چندان مشکل نیست.
برای آنکه از اطاله مطلب خودداری کرده باشم، مقدمه را به همینجا ختم می کنم و در قسمتهای بعدی بیشتر به دین و وجوه آن خواهم پرداخت.
مطلب جالبی بود . موفق باشی
سلام.سلام.سلام
وبلاگ زیبا و خوبی داری.خدا قوت .دوست داری با من تبادل لینک کنی؟من که حاضرم اگه تو موافقی خبرم کن.منتظرتم.در پناه حق.
سلام مطلب گیرایی بود امیدوارم از این مطالب بیشتر واسمون بنویسی....الحق که اون پنج اصل می تونه همه رو به راه راست هدایت کنه!
شده است
همچنین اکثر این مقالات در وبلاگ .alhagh.blogfa.com آمده است
http://islamyar.blogfa.com/cat-325.aspx = بر رسی دفتر خان الماس
http://islamyar.blogfa.com/cat-327.aspx== بر رسی پیش گویی های خان الماس
http://islamyar.blogfa.com/cat-326.aspx =دروغ نظام مشعشعی
http://islamyar.blogfa.com/cat-328.aspx= چند نمونه پیشگوئی
http://islamyar.blogfa.com/cat-329.aspx= اهل حق یا صیاد اهل حق
http://islamyar.blogfa.com/cat-330.aspx= سبیل
http://islamyar.blogfa.com/cat-331.aspx= احترام گذاشتن به رهبران باطل
http://islamyar.blogfa.com/cat-332.aspx=در باره صوفیه
http://islamyar.blogfa.com/cat-333aspx = اهل حق و مسائل فقهی
http://islamyar.blogfa.com/cat-334.aspx= سوال و جواب از نورعلی الهی
http://islamyar.blogfa.com/cat-335.aspx= اهل حق و نماز
http://islamyar.blogfa.com/cat-336.aspx= زنان اهل حق
http://islamyar.blogfa.com/cat-337.aspx= اهل حق و ازدواج
http://islamyar.blogfa.com/cat-338.aspx=جادو در اهل حق
http://islamyar.blogfa.com/cat-340.aspx= شکست جادوگر
http://islamyar.blogfa.com/cat-341.aspx= تحلیلی در باره جادو
http://islamyar.blogfa.com/cat-342.aspx= اختلاف دو گروه اهل حق
http://islamyar.blogfa.com/cat-343.aspx= اطلاعیه اول اهل حقها
http://islamyar.blogfa.com/cat-344.aspx= اطلاعیه دوم اهل حقها
http://islamyar.blogfa.com/cat-345.aspx= سالگرد عالی نژاد
http://islamyar.blogfa.com/cat-346.aspx= اعترافات سیاوش نخبه زعیم
http://islamyar.blogfa.com/cat-347.aspx= دستگیری تروریستهای گروه نورعلی الهی
http://islamyar.blogfa.com/cat-348.aspx= اعتذ ار نامه از اهل حق
نصیرالدین حیدری دونفر از دراویش خاکسار در عالم نئشگی