تحمل

اگه یه بار همه ۲۰ واحد رو توی یه ترم افتادین !......... بی خیالش

اگه شما رو با نمره ۹۹/۱۱مشروط کردن !.........خوب شده دیگه

اگه استاد می خواد به جای آقا بهتون بگه خانوم !.........بگه

اگه یه دفعه هارد ۶۰ گیگابایت شما هاپولی هاپو شده!.........پیش میاد دیگه

اگه پرسپولیس قراره از پیکان ببازه !.........ببازه

اگه سر مراسم خواستگاری،همونجا،عروس خانوم گفت نه!.........ایشاالله خوشبخت بشه

اگه آمریکا یه موشک اتمی تنظیم کرده درست روی خونه شما !.........مسئله ای نیست

اگه صبح اول مهر بجای ساعت ۷،ساعت ۶ رفتین سر کار !.........دقیقا" رفتین سر کار

اگه کفشی رو که امروز واکس زدین رو همه لگد می کنن !.........تعجبی نداره

اگه درست شب امتحان بعد از مدتها به عروسی دعوت شدین !.........مبارکه،عروسی رو که نمی شه نرفت

اگه گار شما به جایی رسیده که خودتون به خودتون ایمیل می زنین !.........اینجوری هم یه صفایی داره

اگه توی انتخاب واحد به شما ۱۳ واحد بیشتر نرسیده !.........حتما" حکمتی توی اون بوده

اگه بعد از ۳ ساعت چت کردن یادتون اومد که با اینترنت ساعت ۵۰۰ تومن وصل شده بودین !.........مهم نیست

اگه شمعهای کیک تولد شما رو بقیه فوت کردن !.........لبخند بزنین

اگه ماشینتون جلوی یه مدرسه دخترونه پنچر شد و شما پنچر گیری بلد نبودین !.........خودتون رو نبازین

اگه در حال فرستادن قلب و بوسه با مسنجر متوجه شدین یکی پشت سرتون وایساده ! .........عیبی نداره بابا

اگه بغل دستی شما سر کلاس که اتفاقا" کنار شما ردیف اول نشسته انگشتش رو تا مچ توی دماغش فرو کرد،شش دور بپیچوند، بعد با یه حالت دورانی بیرون آورد،خوب بهش نگاه کرد و بعد خیلی آروم زیر میز کلاس دستش رو پاک کرد !.........نه !این یکی رو شرمنده . آدمیزاد هم یه تحملی داره

منبعش رو هم شرمنده نمیدونم!!

ایرج بسطامی موسم گل را نمی بیند

ایرج بسطامی، خواننده شهیر موسیقی سنتی و از شاگردان اساتیدی چون پرویز مشکاتیان، کورش متین و محمدرضا درویشی در جریان زلزله صبح جمعه شهر بم، درگذشت.بسطامی که متولد ۱۳۳۶ شهر بم بود، دوره تکمیلی آواز را نزد استاد شجریان گذراند. از آثار آن مرحوم می توان به آلبوم افق مهر و متین در سکوت به آهنگ سازی پرویز مشکاتیان، موسم گل به آهنگ سازی محمدرضا درویشی و بسیاری از آثار شناخته شده موسیقی سنتی ایرانی اشاره کرد. وی در منزل پدری خود در بم اقامت داشت و قرار بود صبح شنبه عازم تهران شود تا خود را برای کنسرتی در هلند آماده سازد. آخرین اثر آن مرحوم سکوت گویا، از قطعات ساخته شده مرحوم محمد میرنقیبی بوده است. از ویژگی های صدای مرحوم بسطامی، می توان به چپ کوک خوانی منحصر به فرد ایشان اشاره نمود.

روزنامه شرق ۷ دی ۱۳۸۲

پرسپولیس برای این مساوی بهانه‌ای نداشت

خداحافظ وینگو!

 

بازی سرد و کسل کننده پرسپولیس واقعا مایوس کننده بود. همان بازی سنتی پرسپولیس و ارسال از هر نقطه زمین بر روی دروازه برای علی دایی. این تاکتیک برای پرسپولیس واقعا مسخره بود! تلاش مذبوحانه بازیکنان پرسپولیس که چندان هم نشان نمی‌دادند این مساوی برایشان ممکن است گران تمام شود در مقابل ابومسلم که خوب می‌دانست جلوی پرسپولیس باید چگونه بازی کند، هیچ ثمری نداشت. علی دایی مهاجم بزرگ پرسپولیس که عنوان کرده بود مطمئن باشید ابومسلم را شکست می‌دهیم، تلاش زیادی از خودش نشان داد ولی پرسپولیس ناتوان شده است. حسن خان محمدی افتضاح بود. تلاش می‌کرد ولی توپ را که ارسال می‌کرد یا به آسمان میرفت یا حتی به تیر اول هم نمی‌رسید اقای بگوویچ آن اعتماد به جوانها چه شد؟ بعد از کنار گذاشتن اسدی و اصلانیان حالا سلمانی و برزگر در تیم شما چه نقشی دارند؟

من تا بحال از شما حمایت می‌کردم و بعنوان یک هوادار تا لحظه‌ای که سرمربی پرسپولیس باشید از شما حمایت می‌کنم ولی به نظر می‌رسد مربیگری پرسپولیس برای شما زیاد است. وقتی همه مدعیان قهرمانی در بازیهایشان پیروز می‌شوند، شما با یک بازی دلسرد کننده در تهران متوقف می‌شوید. نگاهی به خط حمله خودتان بیندازید. در 4 بازی اخیر فقط 1 گل!! آنهم روی خلاقیت علی دایی. یک نیم فصل برای شناختن شرایط و تیمتان و بازیکنانتان کافی نیست؟ این همه بازیکن بزرگ و اسمی برای داشتن یک تیم خلاق و هجومی کافی نیست؟ این تیم روح نداشت. شما باید به این تیم روح بدهید. ولی این را بدانید که با این رویه باید به زودی با پرسپولیس خداحافظی کنید. الان دیگر مسائل حاشیه‌ای وجود ندارد ولی تیم اصلا خوب بازی نمی‌کند.

بازهم بلای طبیعی در ایران فاجعه به بار آورد.

خبرگزاری ایسنا درباره زلزله وحشتناک روز گذشته در بم خبر داد:

«بناهای بافت قدیمی بم تقریبا به طور کامل ویران شده و به ندرت ساختمانی سالم در آن مشاهده می‌شود. آب وبرق به طور کامل قطع وتاسیسات زیربنایی نابود شده است و مردم زلزله زده با هر وسیله درجستجوی عزیزان خود از زیر آوار هستند. بناهای بافت قدیمی این شهر تقریبا به طور کامل ویران شده و به ندرت ساختمانی سالم در آن مشاهده می‌شود. آب وبرق به طور کامل قطع وتاسیسات زیربنایی نابود شده است و مردم زلزله زده با هر وسیله درجستجوی عزیزان خود از زیر آوار هستند. نماینده‌ی مردم جیرفت در مجلس شورای اسلامی در مورد آب و هوای بم، اظهار کرد: هوای بم سرد است و مردم در این مورد نیز با مشکل مواجه اند. ده درصدی که از شهر بم باقی مانده نیز امن نیست و مردم جرات ندارند که در خانه‌ی باقی مانده زندگی کنند. وی با اشاره به بازدید از ارگ قدیم بم، تصریح کرد: ارگ بم با خاک یکسان شده و چیزی از آن باقی نمانده است.»

بازهم زلزله در ایران فاجعه آفرید.  چرا بازهم یک همچین بلایی بر سر مردم محروم آمد. من واقعا متاسف شدم و این فاجعه ملی رو به همه مردم بم و ایرانیانی که می‌دانم الان چقدر ناراحتند تسلیت می‌گویم. سازمان انتقال خون هم اعلام کرده که خون یکی از ضروریات زلزله‌زده هاست. ولی افراد زیر ۲۵ سال به خاطر واکسیناسون سرخجه نباید خون بدهند. وگر نه خیلی دوست داشتم لاقل با خون دادن می‌تونستم کمکی براشون ارسال کنم.

چند وقت پیش بود که توی اخبار می‌شنیدم در ژاپن زلزله ۷ ریشتری اومد ولی فقط چند زخمی به جا گذاشت. حالا تصور کنید شبیه همین زلزله جیرفت که شدت آنرا ۳/۶ ریشتر اعلام کرده‌اند در تهران اتفاق بیفتد. فکر می‌کنید پایتخت ایران چه وضعیتی خواهد داشت؟ این سوال‌ها منو اذیت میکنه. من از مرگ نمیترسم ولی فاجعه تحملش خیلی سخته.

 

سلام

 

تشکر ویژه از همه دوستانی که این وبلاگ را مشاهده کردند و زحمت کشیدند و در قسمت نظرخواهی هم شرکت کردند. من از روز اولی که می‌خواستم این وبلاگ را شروع کنم، قصدم این بود که نوشته‌هایی که جایی منتشر نمی‌کنم و یا تحلیل‌های ذهنی خودم راجع به مسائل ورزشی مورد علاقه‌ام را بنویسم. عده‌ای از دوستان به من گفتند که مطالبی غیر از ورزش هم اینجا بنویسم. سعی خواهم کرد برای احترام به این دوستان عزیز این کار را هم کمابیش انجام بدهم.

اخیرا از طرف چند دوست جمیعا یک کتاب شعر هدیه گرفتم. منتخب پنج دفتر شعر فروغ فرخ زاد با عنوان «به آفتاب سلامی دوباره». خیلی وقت بود که شعر نخوانده بودم. با مشغله‌های اخیر حس شعر خواندن از سرم پریده بود. باید از پویان عزیز بخواهم یک برنامه شعرخوانی بگذارد.

ولی با گرفتن این کتاب دنبال شعر مورد علاقه‌ام از فروغ گشتم و خوشبختانه در این کتاب یافتمش. خواندن قسمتهایی از این شعر برای شستشوی دل از روزمرگی‌های زندگی ماشینی خالی از لطف نیست:

                       

                        ای شب از رویای تو رنگین شده

                        سینه از عطر توام سنگین شده

                        ای به روی چشم من گسترده خویش

                        شادیم بخشیده از اندوه بیش

                        همچو بارانی که شوید جسم خاک

                        هستیم از آلودگی‌ها کرده پاک

 

                        ای تپش‌های تن سوزان من

                        آتشی در سایه مژگان من

                        ای ز گندم‌زارها سرشارتر

                        ای ز زرین شاخه‌ها پربارتر

                        ای در بگشوده بر خورشیدها

                        در هجوم ظلمت تردیدها

                        با توام دیگر ز دردی بیم نیست

                        هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست

                        .

                        .                                  

                        .

                        آه ای با جان من آمیخته

                        ای مرا از گور من انگیخته

                        چون ستاره، با دو بال زرنشان

                        آمده از دور دست آسمان

                        جوی خشک سینه‌ام را آب تو

                        بستر رگهام را سیلاب تو

در جهانی اینچنین سرد و سیاه

                        با قدمهایت قدمهایم به راه

                        .

                        .                                  

                        .

                        ای مرا با شور شعر آمیخته

                        این‌ همه آتش به شعرم ریخته

                        چون تب عشقم چنین افروختی

                        لاجرم شعرم به آتش سوختی

گزارش بازیکنان تیم فوتبال عراق،‌از نحوه شکنجه آنها

نیویورک تایمز ـ وقتی که «حبیب جعفر» کمیته ملی المپیک خشکش زد، همه تعجب کردیم. او بهترین هافبک تیم عراق در 17 سال اخیر بوده است. او آمده بود تا درباره سناریوی شکنجه خود به وسیله عدی توضیحاتی بدهد.

او 36 ساله و دارای قدی کوتاه و اندامی لاغر است. به گفته او، در زمانی که تیم عراق نمی برد، او بهترین انتخاب عدی برای تنبیه بازیکنان بود.

کمیته ملی المپیک در مناطق شرقی بغداد، اکنون به ویرانه‌ای سوخته تبدیل شده است. تالارهای شکنجه او به محل‌هایی مخروبه تبدیل شده که آب از سقف‌های آن مانند سیل جاری است. روبروی آن مجسمه‌ای از صدام ـ که هم‌اکنون دزدیده شده ـ به رنگ طلایی، به صورت مایل روی زمین افتاده است.

حال دیگر هیچ چیز نمی‌تواند صدام و پسرش را دوباره به حکومت بازگرداند، اما هنگامی که به جلوی این ساختمان رسیدیم، جعفر از آمدن به داخل آن خودداری کرد و گفت: وقتی به این مکان نزدیک می‌شوم ترس وجودم را فرا می‌گیرد. قبلا وقتی به این مکان می‌آمدم، می‌دانستم که روزهای شکنجه در راه است. وقتی به او گفته شد که دلیلی برای ترس وجود ندارد، گفت: شما می‌گویید که او رفته است، اما می‌توانید به من بگویید الان کجاست؟ می‌توانیم مطمئن باشیم که برنمی‌گردد؟ تا زمانی که صدام و پسرش زنده هستند، خطرناکند.

ترس او به جاست. این ساختمان به وسایل شکنجه ‌مجهز شده بود. از جمله یک تابوت سرپوشیده سنگی با میخ‌های بزرگ ـ که می‌توانستند وارد هر سطحی بشوند ـ باعث سوراخ سوراخ شدن بدن قربانی و خفگی او می‌شد. از دیگر تجهیزات آن، چارچوب آهنی بود که به بدن زندانی جفت می‌شد؛ با پایه‌هایی در زیر آن که به دور شانه‌ها بسته شده و برق فشار قوی به آن وصل می‌شد، به صورتی که زندانی دچار شوک‌های الکتریکی می‌شد.

بعد از سوختن این ساختمان، خبرنگاران برای بازدید به آنجا رفتند و تابوت سنگی را پیدا کردند. البته بسیاری از تجهیزات این ساختمان پیش از آتش‌سوزی، توسط غارتگران دزدیده شده بود. چهارچوب آهنی شکنجه نیز، دو هفته بعد در مسجد الحکمه، در شهری نزدیک بغداد پیدا شد روحانیون مسجد گفتند این دستگاه به وسیله غارتگران از ساختمان ملی المپیک به اینجا آورده شده و هم‌اکنون به عنوان وسیله‌ای برای تشریح آزار و اذیت صدام بر عراقیان شیعی در مسجد به معرض تماشا گذاشته شده است.

خداحافظ عمو تراپ

 

پیرمرد دوست داشتنی فوتبال ایتالیا بالاخره از تیم ملی فوتبال این کشور جدا می‌شود. وی که با سابقه درخشان مربیگری خودش در تیمهای مختلف، چند سالی مربیگری تیم ملی ایتالیا را به عهده داشت، شایعات کناره‌گیری از فوتبال ملی ایتالیا را تایید کرد.

مرد کهنه‌کار ایتالیا در این باره گفت:« در دنیای فوتبال برای بقا همیشه به یک محرک نیاز دارید و برای همین در ماه جون فارغ از هر نتیجه‌ای که تیم ملی ایتالیا در یورو ۲۰۰۴ به دست آورد، تیم ملی را رها می‌کنم. اکنون می‌خواهم تجربه‌ای دیگر را فراتر از مرزهای ایتالیا کسب کنم
وی که که از سال ۲۰۰۰ مربیگری تیم ملی ایتالیا را به عهده دارد، قراردادش در جام ملت‌های اروپا در کشور پرتغال خاتمه پیدا می‌کند و سرمربی پیشین بایرن مونیخ می‌خواهد بار دیگر هدایت گروه دیگری را در خارج از کشورش برعهده بگیرد.

تراپاتونی در کشور آلمان مربی قابل احترامی است و مطبوعات این کشور هفته‌ی پیش از بازگشت این مربی به بوندس لیگا خبر دادند. تراپاتونی ۶۴ ساله سرمربیگری تیمهای مشهوری همچون یوونتوس، اینتر میلان، بایرن مونیخ و فیورنتینا را به عهده داشته است.او یکی از مشهورترین مربیان ایتالیاست به گونه‌ای که با تیمهای تحت رهبریش ۲۱ بار قهرمانی را تجربه کرده است. همچنین تراپاتونی ۱۷ بار پیراهن تیم ملی ایتالیا را بر تن کرده است و ۱ گل نیز به ثمر رسانده است.

اما جانشین تراپاتونی در تیم ملی ایتالیا چه کسی خواهد بود؟ مارچلولیپی، فابیو کاپلو دو گزینه‌ی اصلی برای مربیگری آتزوری در رقابت‌های جام جهانی ۲۰۰۶ خواهند بود. لیپی به تمام افتخارات ممکن با یوونتوس رسیده است و کاپلو نیز پرافتخارترین مربی تاریخ سری A ایتالیاست. اما اینکه آیا آنها را می‌توان از تیمهای باشگاهی‌شان به تیم ملی‌ آورد ابهامی است که مسئولین فدراسیون فوتبال ایتالیا بزودی آنرا رفع می‌کنند.