امروز آخرین یادداشت ورزشدوست در سال 1382 است. سال 1382 سال جالب، پر ماجرا و پر از فراز و نشیبی برای من بود. این وبلاگ هم که حالا بهش خو گرفتهام و احساس خوبی نسبت بهش پیدا کردهام هم در همین سال 1382 به دنیا اومد و حالا 3 ماهش شده. چقدر زود میگذره.
این دومین عیده که محمد کنار ما نیست. از صمیم قلب آرزو میکنم که عید بهش خوش بگذره و سالهای دیگه عید رو کنار هم باشیم. بر خلاف خیلیها که بهار سمبل شکوفایی محسوب میشه برای من چندان اینطوری نیست و معمولا روزهای آغازین سال دلتنگی عجیبی به سراغم میاد (مخصوصا یکی دو سال اخیر). در هر حال شاید جا داشته باشه که با شعرهایی مثل «نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد، عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد...» آخرین نوشته سال رو تموم کنم ولی خیلی دوست دارم با این شعر تموم کنم.
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از آنکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزید روا نباشد
صبحدم بلبل، بر درخت گل به خنده میگفت
نازنینان را، مهجبینان را، وفا نباشد
بیا در برم از وفا یکشب ای مه نخشب
تازه کن عهدی که در شکستی
هشتمین پیروزی پیاپی بعد از اون نیم فصل باور نکردنی و حتی حضور در رده دوازدهم لیگ هواداران متعصب این تیم متعصب و با غیرت را با تیم آشتی داد. بارسا حالا دیپورتیو را پشت سر گذاشت و با 53 امتیاز در رده سوم قرار گرفت. شب گذشته این تیم موق شد در یک بازی خارج از خانه مورسیا را با دو گل ساویولا و رونالدینهو شکست دهد و بازگشتش به جمع مدعیان قهرمانی فوتبال باشگاههای اسپانیا را جشن بگیرد. در حال حاضر رئال با 62 امتیاز و والنسیا با 57 امتیاز اول و دوم هستند. با این روند که امیدوارم ادامه پیدا کنه بارسا میتونه به رئال نزدیکتر بشه. درود بر بازیکنان با غیرت کاتالان!
- سه شب بهشت، دو شب جهنم، دو شب برزخ
- بازدید از مهم ترین مراکز فرهنگی، هنری، تفریحی ملکوت
- بازدید از پل زیبای صراط
- بازدید از معروف ترین مار دنیا؛ غاشیه
- تجربه ی سفری زیبا بر روی شیر عسل های رودخانه های بهشت
- بازدید از بارگاه الهی و خانه ی جبرائیل
- بازدید از اژدهای دو سر
هزینه های تور شامل:
- هزینه ی جابه جایی و اقامت همراه با صبحانه
- هزینه ی ویزای بهشت
- هزینه ی جا به جایی با قالیچه ی پرنده
- هزینه ی خدمات جانبی( حوری و ...)
علاقه مندان می توانند برای شرکت در تور و کسب اطلاعات بیشتر هر چه سریع تر با عزرائیل تماس بگیرند!
کنسرت بزرگ هایده و ویگن
( برای حال دادن به زلزله زدگان بم که تازه اومدن این جا)
با حضور افتخاری ایرج بسطامی
مکان: آمفی تئاتر اصلی بهشت، آسمان هفتم!
زمان: جمعه ی دیگه!
علاقه مندان برای تهیه ی بلیط و در صورتی که احساس می کنند به بهشت می روند، می توانند تا آخر وقت اداری چهارشنبه فوت شوند.
یادداشت بهزاد : رفتن به این تورها هم لیاقت میخواد! ای کاش ما هم زودتر از این تورا بریم. خوبیش اینه که بدون بازگشته...
امروز اومدم یه چیزی تو وبلاگم بنویسم دیدم یه نفر به اسم «دخو» اومده و توی قسمت نظرات نوشته که در عنوان وبلاگ «یادداشت» غلطه و «یاداشت»درسته یعنی یک دال اضافه است. اولا که این آقا یا خانوم بی نام و نشون که خودشو «دخو» معرفی کرده من هر چی فکر کردم نفهمیدم این اسم مستعار مخفف چیه. آخر سر به حقیقت ماجرا پی بردم «دخو» مخفف « داهاتی خل وضع» میتونه باشه و با احوالات این شخص هم خیلی تناسب داره!! بعدش هم من کجا نوشتم دانشجوی شریفم؟؟ این فکر کنم به تیکه خل وضع بودنش بر میگشته که منو شریفی دونسته. و برای اینکه مطمئن باشید یادداشتی که من نوشتم درسته، به فرهنگ معین مراجعه کردم و اون صفحهاش رو اسکن کردم و میذارمش اینجا تا «داهاتی خل وضع» قبل از اینکه ایراد بگیره بره یه لغتنامه رو نگاه کنه بعد بیاد اظهار نظر کنه.
فرهنگ معین جلد چهارم صفحه ۵۲۴۰
امروز ۲ تا آخرین داشتم. یکی آخرین ناهار با پیمان که به شیراز کوچ کرد و یکی هم آخرین جلسه فوتبال که مثل هفتههای پیش بازم به من خوش نگذشت. دلم نمیخواد بنویسم راجع بهش. امروز با شهاب رفتیم پیمانو رسوندیم به ترمینال و بدرقهاش کردیم رفت. بعدش هم فوتبال ... این دوتا آخرین رو عکسش رو ببینین. اولی آخرین نهار با پیمان و دومی آخرین فوتبال جمعههای سال ۸۲. شهاب مرسی که اومدی. آخرینها اصولا دلگیرن... در ضمن پیام فضلی نژاد هم آزاد شد. خبرش اینجاست.
امشب حال نوشتن ندارم. فقط اینو به هوادارای عنکبوتهای سفید شهر مادرید میگم که خرشانسی و زیدان تنها باعث شد تا بایرن حذف بشه. با وجود تیمهای چلسی و آرسنال که من خیلی دوستشون دارم هنوز امیدوارم که این تیم بیغیرتها حقش کف دستش گذاشته بشه. عماد هم در یک جمله وضعیت رئال را بیان کرده که بد نیست ببینین!
حرفهای ما هنوز ناتمام است
تا نگاه میکنی وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود
آی دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان چقدر زود دیر میشود
پیمان عزیز، فاصله ما تا شیراز خیلی دوره ولی دلها به هم نزدیک! به امید دیدار دوباره