هیچ فردی به حساب و کتاب آخر فراخوانده نمی شود، مگر آنکه حداقل یک بار در طول هر زندگی زمینی موقعیت اشنایی با تعلیمات واقعی الهی را یافته باشد. هر کس حداقل یک بار در طول هر زندگی، با حقیقت الهی-هرچند ممکن است تنها یک لحظه باشد- مواجه می شود و استفاده از این موقعیت ها بستگی به هوشیاری و انتخاب خود شخص دارد. از این فرصتها که برای یافتن حقیقت الهی به شخص داده می شود، مرتبه ای از اتمام حجت است. این فرصتها تا آنجا تکرار می شود که شخص کاملا در یابد که در اینجا وظایفی بر عهده دارد و برای رسیدن به کمال روحی باید به این وظایف عمل کند. پس باید مراقب بود و نگذاشت این فرصتها از دست برود. درست است که در هر زندگی لاقل یک بار فرصتی برای راه بردن به حقیقت فراهم می آید، اما درک چنین موقعیتی مستلزم توجه انسان است. حقیقت، ممکن است چندان آشکار نباشد و برای درک آن لازم آید کندکاوی صورت گیرد یا چنان گذرا باشد که می بایست فورا آنرا گرفت. ما همگی درباره خدا تعاریف فراوانی شنیده ایم. اگر از آنچه شنیده ایم وجودش بر ما ثابت نمی شود، این تحقیق بر عهده خود ماست که در یابیم آیا واقعا او وجود دارد یا خیر. البته انسان می تواند شانه از زیر بار این وظیفه خالی کند، اما باید بداند که عواقب این اهمال مستقیما به خود او بر می گردد. هر کس با صداقت و بدون تعصب و به دور از انجماد ذهنی و فکری خدا را بخواند، محال است که خداوند آثارش را به او ننماید. به محض اینکه یک قدم در راه او بردارد، او در را به رویش خواهد گشود.
عمو بهزاد خیلی خوشگل می نویسی!! دمت گرم اگه میشد یه خورده از حالت رسمی در می اومد و حالت نرم تری می گرفت بهتر بود. بهم سر بزن خوش باشی
thanx for this post. As ususal I agree with u.
سلام جناب بهزاد خان!
از نوشتتون خیلی لذت بردم و برام جالب بود
رفتم و نگاهی به آرشیو نوشته هاتون کردم
به نظر میاد افق جدیدی از حقیقت و طرز تلقی به روتون باز شده
بهتون تبریک میگم
ادامه بدین البته به نظر من همینطور غیر مستقیم!
اگر جرم بخشی به مقدار جود
نماند گنه کاری اندر وجود
مطلب جالبی انتخاب کردی.
خسته نباشید.
نوشته های زیبا و تاثیر کذاری است در صورت امکان منابع انرا اعلام کن تا بیشتر مطالعه کنم مرسی