سلام به گرمی تابستون امسال!

 

بالاخره ما تونستیم یه مقدار خودمون رو جمع و جور کنیم و بیایم یه کم تو این وبلاگ بنویسیم. اول از همه اینکه متاسفانه نشد که بتونم ویزای کانادا رو به موقع جور کنم که برم مقاله‌ام رو توی کنفرانس ANTEM ارائه کنم. و علیرغم زحمات زیادی که کشیدم و رفت و آمدهای فراوان نشد. جریان هم از این قراره که من باید روز چهارشنبه 21 جولای ساعت 4:30 بعد از ظهر ارائه داشته باشم ولی سفارت محترم کانادا 34 روز بعد یعنی 25 آگوست واسه من وقت مصاحبه داده. یه باره بگو نمی‌خوایم ویزا بدیم دیگه. چرا اذیت میکنین؟؟ خلاصه داداشم هم خیلی زحمت کشید واسم ولی نشد. می‌خواستم برم ببینمش ولی انگاری قسمت نبود. امیدوارم امسال کریسمس بتونه بیاد یه حالی ببریم.

من نگاه کردم که دیدم حتی یک نوشته هم راجع به جام ملتهای اروپا ننوشتم. امسال بازیها یه جوریه. نمیدونم چرا تیمهای اسمی دیگه اونقدر قوی نیستند. من از بازی سه تا تیم خیلی لذت بردم. جمهوری چک، سوئد و دانمارک. به نظرم توی تیمهای حاضر در دور دوم از همه بیشتر لیاقت دارند. حالا باید ببینیم بازیا چه جوری پیش میره. اسپانیای دوست داشتنی هم که حذف شد. وای که چقدر دردناکه اسپانیا با این همه بازیکنا نمی‌تونه. اشکالم همیشه از فدراسیون فوتبالشه. بابا برین خاویر کلمنته رو دوباره بیارین تیمو قشنگ بسازه. این سائز گفته بود تا پایان جام جهانی در تیم ملی هستم. خدا رحم کنه!‌

دیشب هم علیرغم اینکه نشد بازی انگلیس و پرتغال رو ببینم و فقط ضربات پنالتیش رو دیدم. حسم این بود که پرتغال بخاطر میزبانی میبره این بازی رو. بکهام چه پنالتی رو زد! فردوسی پور هم که ساخته شده تا بکهام رو بکوبه! یه بار حرفاش رو بعد از پنالتی بکهام مرور کنین. حرفمو تصدیق میکنین.

من خودم حالا دیگه دوست دارم که هلند اول بشه. اگه بازیکناش واقعا از جون و دل بازی کنند و مربیش اشتباهات احمقانه بازی با چک رو تکرار نکنه می‌تونن. هر چند که سوئد و لارسن خیلی آماده هستند و حریف قدری هستند. اینجوری بگم که هر کدوم از این دو تا این بازی رو ببره قهرمانه. راستی قبل از بازیها پیش بینی کرده بودم که فرانسه، سوئد و اسپانیا سه تیم از تیمهای نیمه نهایی هستند. اسپانیا که حذف شد و رفت. ببینیم اون دو تای دیگه چی میشن.

دیگه اینکه دو تا جوک کوچولو هم بگم و فعلا برم دنبال زندگی ولی سعی میکنم زود بنویسم.

یه روز یه ترکه یه جیرجیرک پیدا میکنه شب تا صبح روغن کاریش میکنه.

یه روزم یه ماره میره تو شلوار عربه میگه رخصت پهلوون!

 

تا بعد...

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 5 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:46 ب.ظ

[ بدون نام ] جمعه 5 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:30 ب.ظ

Thanks for your kind words, ostaad. Wish opportunity comes through we could meet each other soon. You guys have fun over there and keep me posted. I would be happy to see my friends are having fun. The end but not the least, you have made this forum awsome...very proud of each one of you .....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد