پرویز پرستویی یکی از بیبدیل ترین بازیگران سینمای ایران محسوب می شود. او که تئاتر و بازیگری را در همدان آغاز کرد و بعدها به تهران آمد،به عقیده خیلیها بهترین بازیگر مرد حال حاضر سینمای ایران است. بعد از دیدن چند باره فیلم مارمولک که جذابیتش برای من ایفای نقش فوقالعاده پرویز پرستویی بود تا محتوای فیلم، دوست داشتم چند خطی راجع به پرویز پرستویی بنویسم. ولی وقتی داشتم در وبلاگ یکی از دوستان گشتی میزدم مطلبی راجع به ایشان دیدم که جالب بود. لینک مطلب اینجاست ولی کل مطلب را هم اینجا میاورم. به یکبار خواندن میارزد.
وقتی در پاییز 1362 بازیگر نقش فرمانده در فیلم «دیار عاشقان» که خود یکی از فرماندهان سپاه بود ولی هیچ تجربه بازیگری نداشت، در اوایل فیلمبرداری آن فیلم به حسن کاربخش گفت که قادر نیست نقش خودش را بازی کند و از ادامه کار انصراف داد و باعث شد کاربخش از سرپل ذهاب که محل فیلمبرداری بود راهی تهران شود تا جایگزین بازیگر نقش اول را پیدا کند، هیچکس تصور نمیکرد آن بازیگر جایگزین زمانی در مقام یکی از هنرمندان بیبدیل عرصه بازیگری سینمای ایران درآید.
کاربخش عاجلترین راه برای یافتن بازیگر و به درازا نکشیدن تعطیلی کار گروهی که در سرپل ذهاب انتظار بازگشتش را میکشیدند را سر زدن به سالنهای تاتر به حساب آورد و در یکی از همین جستوجوها به بازیگری برخورد که نقش خود را با حس و حال غریبی ایفا میکرد. آن بازیگر کارمند دادگستری بود و به تازگی هم برادرش در جبهه شهید شده بود و پیشنهاد حسن کاربخش مبنی بر ایفای نقش یک فرمانده رزمنده در یک فیلم سینمایی، گویی همه نیازهای معنویاش را پاسخ میداد و از همین رو بدون تردید آن پیشنهاد را پذیرفت؛ آن بازیگر پرویز پرستویی بود.
پرویز پرستویی برای نخستین بار جلوی دوربین سینما قرار گرفت و در همان اولین گام به خاطر بازی در فیلم «دیار عاشقان» جایزه بهترین بازیگر را از دومین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
پرستویی خود در گفتوگویی انگیزههای بازی در سینما را به سالهای قبل از انقلاب و تماشای برخی آثار سینمای آن دوران مربوط میداند . شوق سینما برای پرویز پرستویی در سالهایی برانگیخته میشود که به دلیل نوع فیلمها، خانوادههای بسیاری برای فرزندان خود ایجاد محدودیت میکردند و از همین رو پرستویی نیز به قول خودش قاچاقی و بدون اطلاع پدر و مادرش به سینما میرفته است. به جز آن ،گوش دادن به تعاریف دیگر بچهها از تماشای فیلمها و یا بلندگوی کنار گیشه سینما از دیگر راههایی بود که پرستویی را در جریان سینمای آن روز قرار میداده است. این شوق مفرط ، وی را برای تماشای بازیگران و ستارههای سینما به خیابان ارباب جمشید میکشاند و خودش به یاد میآورد که برای دیدن ساموئل خاچیکیان سر صحنه فیلمبرداری یکی از فیلمهایش (احتمالا «دلهره») در محل کارخانه روغن نباتی قو، ساعتها بیرون لوکیشن انتظار میکشد ولی موفق به دیدار فیلمساز معروف آن دوران نمیشود.
پرستویی به هنگام دیدن فیلمها در بازی هنرپیشهها دقیق شده و حرکات و حسهای آن برایش جالب توجه بودهاند. اگرچه سینمای آن روزها را چندان غنی نمیداند ولی برخی نقشها و هنرپیشهها برایش الگو و آرزویی دستنیافتنی جلوه میکنند، مانند نقش زارمحمد در «تنگسیر» یا استیل بازی سعید راد در «صادق کرده» و «تنگنا» و یا رنجی که برای ایفای نقش سید «گوزنها» برده میشود و...
اما پرستویی بعد از «دیار عاشقان» و جایزهای که میبرد، درخشش چندانی پیدا نمیکند، «پیشتازان فتح» در همان سال و «سازمان 4» هیچکدام نمیتوانند گوشهای از استعدادهای خود را متبلور سازند و «شکار» مجید جوانمرد پایان راهی برای اولین دوره بازیگری پرویز پرستویی در سینما محسوب میگردد. چراکه پس ازآن دوباره به صحنه تاتر بازمیگردد و گویی که آنچه میخواست را در سینما به دست نیاورد. همزمان با تاتر در چند سریال تلویزیونی مثل «رعنا» نیز ظاهر میشود ولی دوریاش از سینما ،اگر فیلم «مار» را در سال 1370 به حساب نیاوریم ، 8 سال به طول میانجامد و اگر عدم اکران «آدم برفی» (نخستین حضورش در سینما پس از 8 سال) را هم محسوب نماییم در واقع پرستویی بعد از 9 سال در سال 1374 به دعوت کمال تبریزی برای نقش اول فیلم «لیلی با من است» دعوت میشود که بعد از جواد کولی فیلم «آدم برفی» دومین نقش کمدیاش به شمار میآید.
کمال تبریزی پیش از این نیز برای فیلم «در مسلخ عشق» (که هرگز اکران نشد) از پرستویی دعوت به همکاری نموده بود که در آن زمان یعنی سال 1369 پرستویی به دلایلی از پذیرفتن پیشنهاد تبریزی سرباز زد ولی نقش صادق «لیلی با من است» آنچنان برای او جاذبه داشت که حتی علیرغم موافقت قبلی، از بازی در فیلم «بانی چاو» (نقشی که بعدا جهانگیر الماسی آن را ایفا نمود) انصراف داد.
شاید اگر «آدم برفی» به جای سال 1376 در سال 1374 اکران عمومی مییافت، نقش جواد کولی موجب پرواز پرستویی میگردید ولی قرعه این فال به نام صادق «لیلی با من است» افتاد.
بههرحال پرستویی در چهاردهمین جشنواره فیلم فجر بار دیگر جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد و این بار دورهای برای وی شروع شد که لحظه به لحظه تواناییهایش را بیشتر شکوفا و نمایان ساخت. اگرچه خودش در همان سال از این موضوع واهمه داشت که مجددا مانند سال 62 و پس از جایزه «دیار عاشقان» آنقدر نقشهای کلیشهای و همسان به او پیشنهاد کنند که ناچار تصمیم به ترک سینما بگیرد ولی خوشبختانه گویا واقعا دوران تازهای برای پرویز پرستویی به عنوان یکی از معدود بازیگران واقعا بازیگر سینمایی ایران آغاز شده بود.
پس از آن پرستویی نقشهای بسیار متفاوتی را در فیلمهای مختلف بازی کرد، چنانچه این تفاوت نقش اساسا به صورت یک استیل برای وی درآمد.
از حاج کاظم «آژانس شیشهای» باآن صلابت و اعتماد به نفس و شور تا دو کاراکتر متضاد در «مرد عوضی» تا داوود سرگشته و شیفته در «روبان قرمز» و تا رضا مارمولک فیلم «مارمولک» که نیمی از جذابیت و شیرینی فیلم را به تنهایی به دوش میکشد و اصلا تصور فیلم «مارمولک» بدون پرویز پرستویی محال است. همچنانکه برخی فیلمهای معروف تاریخ سینما و کاراکترهای مشهورشان را بدون بازیگرانی که آن کاراکترها را ایفای نقش کردهاند، غیرقابل تصور میباشد. برای درک سبک و استیل بازیگری پرستویی یعنی همان ویژگی تفاوت و حتی تضاد نوع بازی در به باور نشاندن نقشها هیچ توضیح و تفسیر و تشریحی کفایت نمیکند، نمیتوان آنها را تحلیل و بررسی کرد و بر صفحه کاغذ به رشته تحریر درآورد ، همچنانکه به واقع هیچکدام از تصاویر سینمایی آثار برجسته تاریخ سینما را نمیتوان به صورت نوشته نگاشت و توضیح داد که اگر سینما را میتوانستیم با نوشتن توضیح دهیم که اساسا آنچه با دوربین به تصویر کشیده شده بود، بیهوده مینمود.
سینما آن است که با هیچ ابزار هنری دیگر نتواند بیان گردد و بازی پرستویی نیز که از نادر بازیهای سینمایی این دیار است را همچون سینما فقط باید تماشا کرد و در آن دیدار به قضاوت نشست.
عمو بهزاد خیلی خوب بود من که لذت بردم در ضمن واقعا وب نوشتهات خوندنیه من که خیلی حال میکنم ... این نوشته قبلی در مورد رئال و پرسپولیس من رو یاد مسابقات فوتبال فنی انداخت یادش بخیر.
مطلب جالبی انتخاب کردی. پرویز پرستویی جزو هنرمندانی که واقعا قابل تقدیره.
سلام
خوب بود!...من هم یه جایی خوندم که نویسنده فیلمنامه مارمولک موقع نوشتن هم حتی میدونسته فقط نقش رو پرستویی میتونه انجام بده شاید به همین دلیل باشه که
تو این فیلم تا این حد میشه اثر پرستویی را احساس کرد
یه جورایی خوراک بوده!....من هم موافقم که پرستویی یه سرو گردن از بقیه بالاتره!!!
آقا من دوباره اومدم... ببخشید یه چند وقتی نبودم...