خب، باید بگم که تصمیم گرفتم بعد از 8 روز غیبت دوباره شروع کنم. بعد از این 7-8 روز دیدم که ننوشتن تنها منو کمک نمیکنه بلکه تنبل میکنه و باعث میشه که اصلا همون یه ذرهای هم که فکر میکردم رو فکر نکنم. به این نتیجه رسیدم که باید ادامه داد. امیدوارم که اگه نوشتهها ضعیفتر شدهاند شما ببخشید. ولی سعی میکنم تا حد امکان خوب بنویسم.
یکی از اتفاقات خوبی که افتاد، انتشار آلبوم جدید همایون شجریان با نام «ناشکیبا» بود. همایون با شروع خوبش در نسیم وصل با این آلبوم به نظرم جای خودش رو بدون اسم پدر در موسیقی ایران محکم کرد. این نوار که با آهنگسازی اردشیر کامکار همراهه کار بسیار قشنگیه و به همه دوستان توصیه میکنم اونو با دقت گوش کنند. تصنیف اول این نوار این شعر محشر از مولاناست، در بازگشت دوباره تقدیم میکنم به همه دوستان خوبم که در این مدت حرفهای قشنگشون عاملی بود برای دوباره نوشتن:
ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت میکنم
تو کعبهای هر جا روم قصد مقامت میکنم
هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری
شب خانه روشن میشود چون یاد نامت میکنم
گه همچو باز آشنا بر دست تو پر میزنم
گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت میکنم
گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل میزنم
ور حاضری بس من چرا در سینه دامت میکنم
دوری بتن لیک از دلم اندر دل تو روزنی است
زان روزن دزدیده من چون مه پیامت میکنم
ای چاره در من چاره گر حیران شو و نظاره گر
بنگر کزین جمله صور این دم کدامت میکنم
اوووووووووووووووول من اول شدم
خوشحالم که دوباره شروع کردی
در حسرت دیدار تو آواره ترینم سروری
این آمدن و رفتن و این مسخره بازیهات منو یاد شعر خبام علیه الرحمه می ندازه. بلکه آقا بهزاد پند بگیره.
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وزهیچکسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود!!!!
هشدار که گر زمزمه عقل کنی گوش
آدم صفت از روضه رضوان به در آیی
سللام چاکریم آقا بهزاد
چه خبر ها؟
آقا هیتسفیلمون رو انداختن بیروووووووون
هییییییییییییییییی
وای وای...