سلام
امروز یه جای باحال به همراه عدهای از دوستان رفته بودم. امروز به ظهیر الدوله آرامگاه عدهای از شاعران و خوانندهها و موسقیدانان ایرانی است٬ رفتم. جدا بودن در اونجا حس عجیبی رو به آدم منتقل میکنه. یک فضای نسبتا ساکت و خلوت که آدم میتونه با خودش فکر کنه اینایی که الان ما اینجاییم چه کردن که ما بالای قبرشون وایستادیم و براشون فاتحه میخونیم و وضعیت ما بعد از مردن چه خواهد بود...
حالا نمیخوام اینجا اصلا راجع به این چیزا بنویسم. چند تا عکسی رو که اونجا گرفتم رو براتون اینجا میذارم.
فکر کنم دو نفر بودند که خیلی از اینکه بالای سر قبرشون رفتم بهم بیشتر چسبید یکیش استاد روحالله خالقیه که وقتی اسمشو میشنوم بیاختیار یاد سرود ای ایران ای مرز پر گهر میافتم.
یکی دیگه هم خب فروغ فرخزاد با اون شعر دیوانهکنندهاش
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده
ای به روی من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم زالودگیها کرده پاک
ای تپشهای تن سوزان من
آتشی در سایه مژگان من ...
رفتن بالای سر قبر قمرالملوک وزیری، بانوی آواز ایران هم خالی از لطف نبود.
همینطور مقبره ملک الشعرای بهار در ضلع شمالی با اون شعر همیشه جاودان «مرغ سحر» که هر وقت یاد اجرای استاد شجریان در کنسرت همنوا با بم خواندند میافتم بی اختیار از خود بی خود میشم.
از بهمن عزیز هم بابت این برنامه تشکر میکنم. همینطور بخاطر آوردن سهتارش به اونجا واجرای فوق العده زیبای بالا سر قبر استاد خالقی من و همه کسایی که اونجا بودند به وجد آورد و هیچوقت گریه پسری که اونجا با ساز بهمن متاثر شده بود رو از یاد نمیبرم. درهر صورت روز سرشار از احساس و زیبایی بود. جای چند تا از دوستان که اسمشونو نمیبرم خیلی خالی بود. ولی امیدوارم با پویان عزیزبتونیم اونجا بریم تا برامون شعر بخونیم و ما هم متاثر بشیم.
هم بی سلیقه هستین هم بی معرفت
بی سلیقه چون سر قبر درویش خان نرفتید
بی معرفت چون به من نگفتید
خیلی جالبه که آدم جایی بره که تعداد زیادی از آدمایی که دوسشون داره و بهشون احترام میزاره دفن شدن.
به حال اونی که با نغمه ساز دگرگون شده غبطه می خورم و همش تو این فکرم که آخر و عاقبت ما چی میشه.
ای کاش آرامگاهی هم برا آدمای مغبون و مفتون می ساختن: حداقل بعد از مردن جایی برامون پیدا میشد.
به عنوان یه شرکت کننده در این برنامه خیلی بهم خوش گذشت ٬ دوست دارم یه بار به اتفاق بقیه دوستاییم که نبودن اینجا رو برم و آقا پویان هم باشه که دیگه کامل بشه...رهی معیری هم اونجا بود ..من خیلی دوسش دارم...
در ضمن آقا صابر شما که کارتون درسته..ما پس چی بگیم!؟
در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
بهزاد جان از اینکه به یاد ما بودی ممنونم...
منم این شعر فروغ رو به تو تقدیم میکنم:
....
دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم...تو ... پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو ... بار دیگر تو
آنچه در من نهفته دریایی است
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین توفان
کاش یارای گفتنم باشد
بس که لبریزم از تو میخواهم
بروم در میان صحراها
سربسیم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
آری آغاز دوست داشتن است
گر چه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست...
...
عمو بهزاد...میدونم طرفدار بارسایی..میدونم که رونالدینیهو قشنگ دریبل میزنه..میدونم...ولی اینو میدونم تا این بخواد دریبلش لود بشه ما از اینجا رفتیم.....اون کنفرانس رو هم شرکت کن....شاید ایرانی ها فکر کرده اند سطح علمی اشون بالاتره...برو آلمان.از اونجا یاد ما هم باش..
بابا چرا آپدیت نمیکنی حوصله من سر رفت
update plz
ظهیرالدوله گوهرهای گرانبهائی در دل خود دارد.
سلام
واقعا دمت گرم .میتونی عکس هایی از ظهیر الدوله برایم بفرستی.